قرآن در کلام آقا امام خامنه ای دام ظله العالی
- نویسنده:Administrator
- تعداد بازدید:15,058 بازدید
- موضوع :دراخبار قرآنی, پرسش و پاسخ قرآنی, در دل قرآن, علمی-قرآنی, مقالات گوناگون, مقالات مذهبی گوناگون
دوری از قرآن
حقیقت این است که ما هنوز از قرآن خیلى دوریم و خیلى فاصله داریم. دلهاى ما باید قرآنى بشود. جان ما باید با قرآن انس بگیرد. اگر بتوانیم با قرآن انس بگیریم، معارف قرآن را در دل و جان خودمان نفوذ بدهیم، زندگى ما و جامعهى ما قرآنى خواهد شد؛ احتیاج به فعالیت و فشار و سیاستگذارى ندارد. اصل این است که دلمان، جانمان و معرفتمان حقیقتاً قرآنى باشد.
انس
با قرآن، آشنائى با قرآن، ما را نزدیک میکند. این جلسات قرآنى، این
دورههاى قرآنى، این مسابقات قرآنى، اینى که ما به تربیت قرّاء و حفّاظ دل
بستیم، به خاطر این است؛ اینها همهاش مقدمه است؛ ولى مقدمات لازمى است.
من
باز هم به جوانان عزیزمان توصیه میکنم که با قرآن انس بگیرید، با قرآن
مجالست کنید. «و ما جالس هذا القران أحد الّا قام عنه بزیاده او نقصان،
زیاده فى هدى او نقصان من عمى»؛ هر بارى که شما با قرآن نشست و برخاست
کنید، یک پرده از پردههاى جهالت شما برداشته میشود؛ یک چشمه از چشمههاى
نورانیت در دل شما گشایش پیدا میکند و جارى میشود. انس با قرآن، مجالست با
قرآن، تفهم قرآن، تدبر در قرآن، اینها لازم است. [۱]
نیاز به تفسیر و تبیین
خواندن قرآن، از اول تا آخر، یک چیز لازمى است. باید قرآن
را از اول تا آخر خواند؛ باز دوباره از اول تا آخر؛ تا همهى معارف قرآنى
یکجا با ذهن انسان آشنا شود. البته معلمینى لازمند تا براى ما تفسیر کنند،
مشکلات آیات را تبیین کنند، معارف آیات و بطون آیات الهى را براى ما بیان
کنند؛ اینها همه لازم است. اگر اینها شد، هرچه زمان به جلو برود، ما به جلو
میرویم و توقف دیگر وجود ندارد.[۲]
نزدیک شده به قرآن
هرچه ما به قرآن نزدیکتر شویم، دو اتفاق مىافتد: یک
اتفاق اینکه ما قوىتر میشویم؛ اتفاق دوم اینکه دشمنان بینالمللى ما، علیه
ما بیشتر بسیج میشوند؛ خوب، بشوند. هرچه به سمت قرآن برویم، هرچه به قرآن
نزدیکتر شویم، دشمنان بشریت بیشتر خشمگین میشوند؛ تهمت میزنند، دروغ
میگویند، شایعه درست میکنند، فشار اقتصادى مىآورند، فشار سیاسى مىآورند،
انواع و اقسام خباثتها و ملعنتها را با ملت ما میکنند – کمااینکه مىبینید
دارند میکنند – اما در مقابل، توان ما، قدرت تحمل ما، قدرت تأثیرگذارى ما
روزبهروز بیشتر خواهد شد، مضاعف خواهد شد؛ کمااینکه مىبینید شده.[۳]
حبل الهی
این قرآن حبل الهى است؛ ریسمان مستحکم الهى است که اگر به آن چنگ زدیم، لغزش و افتادن و گم شدن و اینها دیگر در آن نیست.[۴]
انس با قرآن
انس
با قرآن دلهاى ما را با معارف قرآن آشناتر خواهد کرد. هرچه در دنیاى اسلام
کمبود هست، بر اثر دورى از معارف الهى و معارف قرآنى است. قرآن کتاب حکمت
است، کتاب علم است، کتاب حیات است. حیات امتها و ملتها در آشنائى با معارف
قرآن و عمل به مقتضاى این معارف و عمل به احکام قرآنى است. انسانها اگر
طالب عدالتند و از ظلم بیزارند، راه مبارزهى با ظلم را باید از قرآن فرا
بگیرند. انسانها اگر طالب علمند و به وسیلهى معرفت و آگاهى و علم میخواهند
زندگى را رونق ببخشند و راحت و رفاه را براى خودشان تأمین کنند، راهش به
وسیلهى قرآن نشان داده میشود. انسانها اگر در پى ارتباط با خداى متعال و
صفاى معنوى و روحى و آشنائى با مقام قرب الهى هستند، راهش قرآن است.
ضعف ما امت مسلمان، عقبماندگى ما، کجرفتارىهاى ما، کجتابىهاى ما در مسائل اخلاقى و زندگى، همهى اینها ناشى از دورى از قرآن است.ضعف ما امت مسلمان، عقبماندگى ما، کجرفتارىهاى ما، کجتابىهاى ما در مسائل اخلاقى و زندگى، همهى اینها ناشى از دورى از قرآن است.
نقش قرآن این است که ما را از لحاظ ماده و معنا اعتلاء ببخشد؛ و این کار را قرآن میکند. کسانى که با تاریخ آشنا هستند، نمونههایش را در تاریخ دیدند؛ و ما مردمِ این زمان، در زمان خودمان داریم نمونههایش را مشاهده میکنیم. یک نمونه، همین شما ملت عزیز ایران هستید……
به همین اندازه که ما یک قدم به سمت قرآن، به سمت معارف قرآنى برداشتیم – که آنچه که ما به سمت قرآن حرکت کردیم، واقعاً یک قدم هم بیشتر نیست – خداى متعال به ما عزت داده است، به ما حیات داده است، به ما آگاهى و بصیرت داده است، به ما قدرت و قوّت بخشیده است….. [۵]
غفلت از قرآن
آنچه
که در این مسابقات بینالمللى جلو چشم انسان قرار میگیرد، این است که قرآن
مایهى جمع است، مایهى وحدت است. ما مسلمانها عوامل اتحاد زیادى داریم،
یکىاش و شاید اهمش قرآن است. همهى مسلمین، همهى ملتهاى مسلمان در مقابل
قرآن خاضعند؛ از قرآن میخواهند درس بگیرند؛ میخواهند خود را به قرآن نزدیک
کنند. این خیلى فرصت مهمى است. دشمنان اسلام و دشمنان قرآن سعى کردهاند
بین ملتهاى مسلمان فاصله بیندازند، آنها را از هم جدا کنند، گاهى حتّى آنها
را روبهروى هم قرار بدهند و دشمنِ هم وانمود کنند. این ناشى است از غفلت
از قرآن. وقتى ملتهاى مسلمان، همه این کتاب آسمانى، این پیام آسمانى، این
هدیهى عظیم الهى را قبول دارند، چه چیزى بهتر از این وسیلهى اجتماع و
اتحاد؟ همه بنشینیم سر این سفرهى معنوى؛ همه استفاده کنیم از این مایهى
عزت و قدرت اسلامى و الهى.
ما
دو غفلت داریم: یکى غفلت از این که قرآن وسیلهى اجتماع ما مسلمانهاست.
دوم، غفلت از باور به مفاهیم قرآنى و اعتراف به آنچه که خداى متعال به ما
در قرآن کریم وعده کرده است. وعدههاى الهى را هم باید باور کنیم.[۶]
آشنا شدن با قرآن
شرط دوم این است که در مطالعات خود، با قرآن و حدیث آشنا
شوید. انس با قرآن براى همه لازم است؛ این را ما به همه توصیه میکنیم، به
همهى جوانهاى کشور توصیه میکنیم. امروز خوشبختانه همین جور هم شده؛ انسان
در میان دانشجوها، در میان طلاب، در بین جوانهاى غیر دانشگاه و حوزه،
عناصرى را مىبیند که با قرآن انس دارند؛ بعضىشان قرآن را حفظ هم دارند؛
بعضى هم که حفظ ندارند، قرآن را فىالجمله درک میکنند؛ یعنى ولو حالا تمام
جزئیات را هم ندانند، مضمون را میفهمند؛ این خیلى چیز مغتنمى است. بنابراین
توصیهى ما این است: تلاوت قرآن، انس با قرآن، انس با حدیث، آشنائى با
معارف اهلبیت از طریق حدیث، و بالاتر از همه، توجه به خداى متعال، حفظ و
تقویت رشتهى ارتباط قلبى با ذات اقدس احدیت، با دعا، با توسل، با ذکر، با
خشوع، با نماز نافله.[۷]
قرآن چیست؟
امروز همهى بشر محتاج قرآنند؛ اما ما مسلمانان اگر به قرآن عمل
نکنیم، خسارتمان، بیشتر از دیگران است؛ چون ما این نسخه و این دستورالعمل
را داریم، تجربهى تاریخى آن را هم داریم. بشریت در صدر اول به برکت عمل به
قرآن، در علم، در اخلاق، در عمل و در پیشرفتهاى گوناگون مادى و معنوى، اوج
پیدا کرد. قرآن، همیشه زنده است. قرآن، نیازهاى انسان را مورد توجه قرار
مىدهد. قرآن در هر عصرى مىتواند بهترین نسخهى سعادت انسانها باشد.[۸]
موجب خروج انسان از ظلمات و هدایت به نور
عزیزان من! قرآن نور است و حقیقتاً دل و روح را روشن مىکند. اگر
با قرآن انس پیدا کنید، مىبینید که دل و جان شما نورانى مىشود. به برکت
قرآن بسیارى از ظلمات و ابهامها از قلب و روح انسان زدوده مىشود. به برکت
قرآن است که انسانش از ظلمات اوهام، اشتباهات، خطاها و غلطها، به نور
هدایت راه پیدا مىکند. قرآن، کتاب معرفت است. ما در زمینهى زندگى، در
زمینهى آینده، در زمینهى تکلیف کنونى، در زمینهى هدف از بودن و در
بسیارى از زمینههاى دیگر، خیلى از مسائل را نمىدانیم؛ بشر مشحون به
جهالتهاست و قرآن براى انسان معرفت مىآورد.[۹]